در گشادی و در شدی به بهشت | دیدی آن نقشهای خوب سرشت | |
مانده چون تشنهای برابر آب | به تمنای آن شدی در خواب | |
تا برون شد سر شکارش بود | کامد آن خانه غمگسارش بود |
در گشادی و در شدی به بهشت | دیدی آن نقشهای خوب سرشت | |
مانده چون تشنهای برابر آب | به تمنای آن شدی در خواب | |
تا برون شد سر شکارش بود | کامد آن خانه غمگسارش بود |