بنوشته دو بیت زیرش از زر
|
|
کاین هست مقدم آن مخر
|
خاتون رشا ز ناقهداری
|
|
با بطنالحوت در عماری
|
بر شه ره منزل کواکب
|
|
اجرام بروج گشته راکب
|
بسته به سه پایه هوائی
|
|
بطنالحمل از چهار پائی
|
عیوق به دست زورمندی
|
|
برده زهم افسران بلندی
|
وان کوکب دیگپایه کردار
|
|
در دیگ فلک فشانده افزار
|
نسرین پرنده پر گشاده
|
|
طایر شده واقع ایستاده
|
شعری به سیاقت یمانی
|
|
بیشعر به آستین فشانی
|
مبسوطه به یک چراغ زنده
|
|
مقبوضه دو چشم زاغ کنده
|
سیاف مجره رنگ شمشیر
|
|
انداخته بر قلاده شیر
|
چون فرد روان ستاره فر
|
|
بر فرق جنوب جلوه میکرد
|
بنشسته سریر بر توابع
|
|
ثالث چه عجب به زیر رابع
|
توقیع سماکها مسلسل
|
|
گه رامح بوده گاه اعزل
|
میکرد سها زهم نشینان
|
|
نقادی چشم تیز بینان
|
تابان دم گرگ در سحرگاه
|
|
چون یوسف چاهی از بن چاه
|
پیرامن آن فلک نوردان
|
|
پرگار بنات نعش گردان
|
قاری بر نعش در سواری
|
|
کی دور بود ز نعش قاری
|
□
مجنون ز سر نظاره سازی
|
|
میکرد به چرخ حقهبازی
|
بر زهره نظر گماشت اول
|
|
گفت ای به تو بخت را معول
|
ای زهره روشن شبافروز
|
|
ای طالع دولت از تو پیروز
|