نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی

بنوشته دو بیت زیرش از زر کاین هست مقدم آن مخر
خاتون رشا ز ناقه‌داری با بطن‌الحوت در عماری
بر شه ره منزل کواکب اجرام بروج گشته راکب
بسته به سه پایه هوائی بطن‌الحمل از چهار پائی
عیوق به دست زورمندی برده زهم افسران بلندی
وان کوکب دیگپایه کردار در دیگ فلک فشانده افزار
نسرین پرنده پر گشاده طایر شده واقع ایستاده
شعری به سیاقت یمانی بی‌شعر به آستین فشانی
مبسوطه به یک چراغ زنده مقبوضه دو چشم زاغ کنده
سیاف مجره رنگ شمشیر انداخته بر قلاده شیر
چون فرد روان ستاره فر بر فرق جنوب جلوه می‌کرد
بنشسته سریر بر توابع ثالث چه عجب به زیر رابع
توقیع سماکها مسلسل گه رامح بوده گاه اعزل
می‌کرد سها زهم نشینان نقادی چشم تیز بینان
تابان دم گرگ در سحرگاه چون یوسف چاهی از بن چاه
پیرامن آن فلک نوردان پرگار بنات نعش گردان
قاری بر نعش در سواری کی دور بود ز نعش قاری

مجنون ز سر نظاره سازی می‌کرد به چرخ حقه‌بازی
بر زهره نظر گماشت اول گفت ای به تو بخت را معول
ای زهره روشن شب‌افروز ای طالع دولت از تو پیروز