دوم موبد به قصری کرد مانند | که بر گردون کشد گیتی خداوند | |
از او شخصی فرو افتد گران سنگ | ز بیم جان زند در کنگره چنگ | |
ز ماندن دست و بازو ریش گردد | وز افتادن مضرت بیش گردد | |
شکنجه گرچه پنجهاش را کند سست | کند سر پنجه را در کنگره چست | |
هم آخر کار کو بیتاب گردد | هم او هم کنگره پرتاب گردد |