شنیدم که در بزم ترکان مست | مریدی دف و چنگ مطرب شکست | |
چو چنگش کشیدند حالی به موی | غلامان و چون دف زدندش به روی | |
شب از درد چوگان و سیلی نخفت | دگر روز پیرش به تعلیم گفت | |
نخواهی که باشی چو دف روی ریش | چو چنگ، ای برادر، سر انداز پیش |
شنیدم که در بزم ترکان مست | مریدی دف و چنگ مطرب شکست | |
چو چنگش کشیدند حالی به موی | غلامان و چون دف زدندش به روی | |
شب از درد چوگان و سیلی نخفت | دگر روز پیرش به تعلیم گفت | |
نخواهی که باشی چو دف روی ریش | چو چنگ، ای برادر، سر انداز پیش |