مر او را چو دیدم سر از خواب مست | بدو گفتم ای سرو پیش تو پست | |
دمی نرگس از خواب نوشین بشوی | چو گلبن بخند و چو بلبل بگوی | |
چه میخسبی ای فتنه روزگار؟ | بیا و می لعل نوشین بیار | |
نگه کرد شوریده از خواب و گفت | مرا فتنه خوانی و گویی مخفت | |
در ایام سلطان روشن نفس | نبیند دگر فتنه بیدار کس |