ای یار ناسامان من از من چرا رنجیدهای؟ | وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیدهای؟ | |
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من | لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیدهای؟ | |
بنگر ز هجرت چون شدم سرگشته چون گردون شدم | وز ناوکت پرخون شدم از من چرا رنجیدهای؟ | |
گر من بمیرم در غمت خونم بتا در گردنت | فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیدهای؟ | |
من سعدی درگاه تو عاشق به روی ماه تو | هستیم نیکوخواه تو از من چرا رنجیدهای؟ |