رباعیات

افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست فریاد که فریادرسی پیدا نیست
بس لابه نمودیم و کس آواز نداد پیداست که در خانه کسی پیدا نیست

ما درس صداقت و صفا می‌خوانیم آیین محبت و وفا می‌دانیم
زین بی‌هنران سفله ای دل! مخروش کنها همه می‌روند و ما می‌مانیم