- ۲۱ جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
- ۲۲ چندان بنالم نالهها چندان برآرم رنگها
- ۲۳ چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها
- ۲۴ چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را
- ۲۵ من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا
- ۲۶ هر لحظه وحی آسمان آید به سر جانها
- ۲۷ آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا
- ۲۸ ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما
- ۲۹ ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما
- ۳۰ ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما
- ۳۱ بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما
- ۳۲ دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
- ۳۳ می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا
- ۳۴ ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا
- ۳۵ ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
- ۳۶ خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا
- ۳۷ یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
- ۳۸ رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
- ۳۹ آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا
- ۴۰ طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را