- ۲۰۴۱ پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن
- ۲۰۴۲ ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن
- ۲۰۴۳ دیدی چه گفت بهمن هیزم بنه چو خرمن
- ۲۰۴۴ جانا بیار باده و بختم بلند کن
- ۲۰۴۵ تو آب روشنی تو در این آب گل مکن
- ۲۰۴۶ مستی و عاشقی و جوانی و جنس این
- ۲۰۴۷ میآیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن
- ۲۰۴۸ آن کیست ای خدای کز این دام خامشان
- ۲۰۴۹ ای دم به دم مصور جان از درون تن
- ۲۰۵۰ جانا بیار باده و بختم تمام کن
- ۲۰۵۱ میبینمت که عزم جفا میکنی مکن
- ۲۰۵۲ ای آنک از میانه کران میکنی مکن
- ۲۰۵۳ با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
- ۲۰۵۴ بشنیدهام که عزم سفر میکنی مکن
- ۲۰۵۵ مست شدی عاقبت آمدی اندر میان
- ۲۰۵۶ خواجه غلط کردهای در روش یار من
- ۲۰۵۷ یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین
- ۲۰۵۸ با رخ چون مشعله بر در ما کیست آن
- ۲۰۵۹ گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان
- ۲۰۶۰ یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران