- ۱۸۲۱ آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن
- ۱۸۲۲ ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
- ۱۸۲۳ سیر نمیشوم ز تو نیست جز این گناه من
- ۱۸۲۴ سیر نمیشوم ز تو ای مه جان فزای من
- ۱۸۲۵ من طربم طرب منم زهره زند نوای من
- ۱۸۲۶ هر کی ز حور پرسدت رخ بنما که همچنین
- ۱۸۲۷ دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
- ۱۸۲۸ باز نگار می کشد چون شتران مهار من
- ۱۸۲۹ گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من
- ۱۸۳۰ تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من
- ۱۸۳۱ راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این
- ۱۸۳۲ مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن
- ۱۸۳۳ آمدهام به عذر تو ای طرب و قرار جان
- ۱۸۳۴ عید نمای عید را ای تو هلال عید من
- ۱۸۳۵ گرم درآ و دم مده ساقی بردبار من
- ۱۸۳۶ باز بهار می کشد زندگی از بهار من
- ۱۸۳۷ یا رب من بدانمیچیست مراد یار من
- ۱۸۳۸ چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من
- ۱۸۳۹ واقعهای بدیدهام لایق لطف و آفرین
- ۱۸۴۰ مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین