- ۱۶۸۱ من از این خانه به در می نروم
- ۱۶۸۲ من اگر پرغم اگر خندانم
- ۱۶۸۳ من که حیران ز ملاقات توام
- ۱۶۸۴ من از این خانه به در می نروم
- ۱۶۸۵ ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم
- ۱۶۸۶ گفتم که عهد بستم وز عهد بد برستم
- ۱۶۸۷ گر جان منکرانت شد خصم جان مستم
- ۱۶۸۸ رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم
- ۱۶۸۹ صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم
- ۱۶۹۰ اندر دو کون جانا بیتو طرب ندیدم
- ۱۶۹۱ خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم
- ۱۶۹۲ یا رب چه یار دارم شیرین شکار دارم
- ۱۶۹۳ من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم
- ۱۶۹۴ بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم
- ۱۶۹۵ پیش چنین جمال جان بخش چون نمیرم
- ۱۶۹۶ ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم
- ۱۶۹۷ آری ستیزه می کن تا من همیستیزم
- ۱۶۹۸ ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم
- ۱۶۹۹ دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم
- ۱۷۰۰ عالم گرفت نورم بنگر به چشمهایم