- ۱۷۰۱ آوازه جمالت از جان خود شنیدیم
- ۱۷۰۲ درده شراب یک سان تا جمله جمع باشیم
- ۱۷۰۳ من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم
- ۱۷۰۴ اشکم دهل شدهست از این جام دم به دم
- ۱۷۰۵ از ما مشو ملول که ما سخت شاهدیم
- ۱۷۰۶ برخیز تا شراب به رطل و سبو خوریم
- ۱۷۰۷ چیزی مگو که گنج نهانی خریدهام
- ۱۷۰۸ ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم
- ۱۷۰۹ ما قحطیان تشنه و بسیارخوارهایم
- ۱۷۱۰ با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم
- ۱۷۱۱ بگشای چشم خود که از آن چشم روشنیم
- ۱۷۱۲ ما در جهان موافقت کس نمیکنیم
- ۱۷۱۳ خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم
- ۱۷۱۴ چند روی بیخبر آخر بنگر به بام
- ۱۷۱۵ هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام
- ۱۷۱۶ امشب جان را ببر از تن چاکر تمام
- ۱۷۱۷ لولیکان توییم در بگشا ای صنم
- ۱۷۱۸ ای تو ترش کرده رو تا که بترسانیم
- ۱۷۱۹ پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم
- ۱۷۲۰ بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم