- ۱ سر آغاز
- ۲ قصهی خورندگان پیلبچه از حرص و ترک نصیحت ناصح
- ۳ بقیهی قصهی متعرضان پیلبچگان
- ۴ بازگشتن به حکایت پیل
- ۵ بیان آنک خطای محبان بهترست از صواب بیگانگان بر محبوب
- ۶ امر حق به موسی علیه السلام که مرا به دهانی خوان کی بدان دهان گناه نکردهای
- ۷ بیان آنک الله گفتن نیازمند عین لبیک گفتن حق است
- ۸ فریفتن روستایی شهری را و بدعوت خواندن بلابه و الحاح بسیار
- ۹ قصهی اهل سبا و طاغی کردن نعمت ایشان را و در رسیدن شومی طغیان و کفران در ایشان و بیان فضیلت شکر و وفا
- ۱۰ جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهی عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او
- ۱۱ باقی قصهی اهل سبا
- ۱۲ بقیهی داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده
- ۱۳ دعوت باز بطان را از آب به صحرا
- ۱۴ قصهی اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
- ۱۵ روان شدن خواجه به سوی ده
- ۱۶ رفتن خواجه و قومش به سوی ده
- ۱۷ نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود
- ۱۸ رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
- ۱۹ افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
- ۲۰ چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خوردهام و چنان