- ۴۱ گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
- ۴۲ تتمهی حکایت خرس و آن ابله کی بر وفای او اعتماد کرده بود
- ۴۳ گفتن موسی علیه السلام گوسالهپرست را کی آن خیالاندیشی و حزم تو کجاست
- ۴۴ ترک کردن آن مرد ناصح بعد از مبالغهی پند مغرور خرس را
- ۴۵ تملق کردن دیوانه جالینوس را و ترسیدن جالینوس
- ۴۶ سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود
- ۴۷ تتمهی اعتماد آن مغرور بر تملق خرس
- ۴۸ رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایدهی عیادت
- ۴۹ وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام کی چرا به عیادت من نیامدی
- ۵۰ تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
- ۵۱ رجعت به قصهی مریض و عیادت پیغامبر علیه السلام
- ۵۲ گفتن شیخ ابویزید را کی کعبه منم گرد من طوافی میکن
- ۵۳ حکایت
- ۵۴ دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
- ۵۵ عذر گفتن دلقک با سید اجل کی چرا فاحشه را نکاح کرد
- ۵۶ به حیلت در سخن آوردن سایل آن بزرگ را کی خود را دیوانه ساخته بود
- ۵۷ حمله بردن سگ بر کور گدا
- ۵۸ خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان
- ۵۹ دوم بار در سخن کشیدن سایل آن بزرگ را تا حال او معلومتر گردد
- ۶۰ تتمهی نصیحت رسول علیه السلام بیمار را