- ۶۲۱ سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی
- ۶۲۲ چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی
- ۶۲۳ دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
- ۶۲۴ روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی
- ۶۲۵ شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
- ۶۲۶ امروز چنانی ای پری روی
- ۶۲۷ خواهم اندر پایش افتادن چو گوی
- ۶۲۸ تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی
- ۶۲۹ گلست آن یاسمن یا ماه یا روی
- ۶۳۰ مرحبا ای نسیم عنبربوی
- ۶۳۱ وقت آن آمد که خوش باشد کنار سبزه جوی
- ۶۳۲ سرو سیمینا به صحرا میروی
- ۶۳۳ ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی
- ۶۳۴ ای که به حسن قامتت سرو ندیدهام سهی
- ۶۳۵ اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی
- ۶۳۶ نشنیدهام که ماهی بر سر نهد کلاهی
- ۶۳۷ ندانم از من خسته جگر چه میخواهی