- ۴۰۱ یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
- ۴۰۲ من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
- ۴۰۳ در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
- ۴۰۴ غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
- ۴۰۵ هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
- ۴۰۶ بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
- ۴۰۷ تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم
- ۴۰۸ امروز مبارکست فالم
- ۴۰۹ تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم
- ۴۱۰ چشم که بر تو میکنم چشم حسود میکنم
- ۴۱۱ گر تیغ برکشد که محبان همیزنم
- ۴۱۲ آن دوست که من دارم وان یار که من دانم
- ۴۱۳ آن نه رویست که من وصف جمالش دانم
- ۴۱۴ اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
- ۴۱۵ ای مرهم ریش و مونس جانم
- ۴۱۶ بس که در منظر تو حیرانم
- ۴۱۷ سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
- ۴۱۸ گر دست دهد هزار جانم
- ۴۱۹ مرا تا نقره باشد میفشانم
- ۴۲۰ ما همه چشمیم و تو نور ای صنم