- ۵۰۱ تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
- ۵۰۲ تو با این لطف طبع و دلربایی
- ۵۰۳ تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
- ۵۰۴ چه رویست آن که دیدارش ببرد از من شکیبایی
- ۵۰۵ خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
- ۵۰۶ دریچهای ز بهشتش به روی بگشایی
- ۵۰۷ گرم راحت رسانی ور گزایی
- ۵۰۸ مشتاق توام با همه جوری و جفایی
- ۵۰۹ من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
- ۵۱۰ نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی
- ۵۱۱ هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
- ۵۱۲ همه چشمیم تا برون آیی
- ۵۱۳ ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی
- ۵۱۴ ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی
- ۵۱۵ چه جرم رفت که با ما سخن نمیگویی
- ۵۱۶ کدام کس به تو ماند که گویمت که چنویی
- ۵۱۷ ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
- ۵۱۸ تو خون خلق بریزی و روی درتابی
- ۵۱۹ سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
- ۵۲۰ که دست تشنه میگیرد به آبی