- ۳۰۱ وصل آن ترک ختا ملکت خاقان ارزد
- ۳۰۲ صحبت جان جهان جان و جهان میارزد
- ۳۰۳ حدیث آرزومندی جوابی هم نمیارزد
- ۳۰۴ بهار دهر بباد خزان نمیارزد
- ۳۰۵ همه گنج جهان ماری نیرزد
- ۳۰۶ دلا سود عالم زیانی نیرزد
- ۳۰۷ چو ترک مهوشم از خواب مست برخیزد
- ۳۰۸ آن فتنه چو برخیزد صد فتنه برانگیزد
- ۳۰۹ آنکو به شکر ریزی شور از شکر انگیزد
- ۳۱۰ کسی کزان سر زلف دو تا نمیترسد
- ۳۱۱ دلم از دست بشد تا بسر او چه رسد
- ۳۱۲ این ترک زنگاری کمان از خیل خاقان میرسد
- ۳۱۳ خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
- ۳۱۴ گر سر صحبت این بی سر و پایت باشد
- ۳۱۵ درد غم عشق را طبیب نباشد
- ۳۱۶ شام شکستگان را هرگز سحر نباشد
- ۳۱۷ روی نکو بی وجود ناز نباشد
- ۳۱۸ مردان این قدم را باید که سر نباشد
- ۳۱۹ کی طرف گلستان چو سر کوی تو باشد
- ۳۲۰ ز حال بیخبرانت خبر نمیباشد