›
ریرا
›
شعر کهن
›
عطار
›
منطقالطیر
›
بیان وادی حیرت
فال
بیان وادی حیرت
۱
بیان وادی حیرت
۲
حکایت دختر پادشاه که بر غلامی شیفته شد و تحیر غلام پس از وصل در عالم بیخبری
۳
مادری که بر خاک دختر میگریست
۴
گفتار یک صوفی با مردی که کلیدش را گم کرده بود
۵
حکایت شیخ نصر آباد که پس از چهل حج طواف آتشگاه گبران میکرد
۶
نومریدی که پیر خود را به خواب دید
بخش قبل
b
بخش بعد