- ۱۸۱ دل درد تو یادگار دارد
- ۱۸۲ سر زلف تو بوی گلزار دارد
- ۱۸۳ فرو رفتم به دریایی که نه پای و نه سر دارد
- ۱۸۴ هر که بر روی او نظر دارد
- ۱۸۵ لب تو مردمی دیده دارد
- ۱۸۶ بر در حق هر که کار و بار ندارد
- ۱۸۷ زین درد کسی خبر ندارد
- ۱۸۸ دلی کز عشق جانان جان ندارد
- ۱۸۹ اگر درمان کنم امکان ندارد
- ۱۹۰ بار دگر پیر ما رخت به خمار برد
- ۱۹۱ آتش عشق آب کارم برد
- ۱۹۲ عشق تو به سینه تاختن برد
- ۱۹۳ نام وصلش به زبان نتوان برد
- ۱۹۴ درد من از عشق تو درمان نبرد
- ۱۹۵ هرچه نشان کنی تویی، راه نشان نمیبرد
- ۱۹۶ دم عیسی است که با باد سحر میگذرد
- ۱۹۷ از کمان ابروش چون تیر مژگان بگذرد
- ۱۹۸ هر دل که وصال تو طلب کرد
- ۱۹۹ چون شراب عشق در دل کار کرد
- ۲۰۰ بس نظر تیز که تقدیر کرد