- ۱۲۱ آیینهی تو سیاه رویی است
- ۱۲۲ زهی زیبا جمالی این چه روی است
- ۱۲۳ هر دیده که بر تو یک نظر داشت
- ۱۲۴ تاب روی تو آفتاب نداشت
- ۱۲۵ درد دل من از حد و اندازه درگذشت
- ۱۲۶ در عشق تو عقل سرنگون گشت
- ۱۲۷ ای دلم مست چشمهی نوشت
- ۱۲۸ تا دل من راه جانان بازیافت
- ۱۲۹ تا گل از ابر آب حیوان یافت
- ۱۳۰ تا دل ز کمال تو نشان یافت
- ۱۳۱ دل کمال از لعل میگون تو یافت
- ۱۳۲ پیشگاه عشق را پیشان که یافت
- ۱۳۳ خاک کویت هر دو عالم در نیافت
- ۱۳۴ بس که دل تشنه سوخت وز لبت آبی نیافت
- ۱۳۵ هر دل که ز عشق بی نشان رفت
- ۱۳۶ دوش جان دزدیده از دل راه جانان برگرفت
- ۱۳۷ آتش سودای تو عالم جان در گرفت
- ۱۳۸ گر نبودی در جهان امکان گفت
- ۱۳۹ ای زلف تو دام و دانه خالت
- ۱۴۰ ای آفتاب طفلی در سایهی جمالت