- ۸۱ صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
- ۸۲ آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
- ۸۳ گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
- ۸۴ ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
- ۸۵ شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
- ۸۶ ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
- ۸۷ حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
- ۸۸ شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
- ۸۹ یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
- ۹۰ ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
- ۹۱ ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
- ۹۲ میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت
- ۹۳ چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
- ۹۴ زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
- ۹۵ مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
- ۹۶ درد ما را نیست درمان الغیاث
- ۹۷ تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
- ۹۸ اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
- ۹۹ دل من در هوای روی فرخ
- ۱۰۰ دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد