- ۴۸۱ بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
- ۴۸۲ ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
- ۴۸۳ سحرگه ره روی در سرزمینی
- ۴۸۴ تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
- ۴۸۵ ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
- ۴۸۶ بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
- ۴۸۷ ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
- ۴۸۸ سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
- ۴۸۹ ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
- ۴۹۰ در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
- ۴۹۱ به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
- ۴۹۲ سلامی چو بوی خوش آشنایی
- ۴۹۳ ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
- ۴۹۴ ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
- ۴۹۵ می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی