- ۱۰۱ شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد
- ۱۰۲ دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد
- ۱۰۳ روز وصل دوستداران یاد باد
- ۱۰۴ جمالت آفتاب هر نظر باد
- ۱۰۵ صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
- ۱۰۶ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
- ۱۰۷ حسن تو همیشه در فزون باد
- ۱۰۸ خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
- ۱۰۹ دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
- ۱۱۰ پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
- ۱۱۱ عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
- ۱۱۲ آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
- ۱۱۳ بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
- ۱۱۴ همای اوج سعادت به دام ما افتد
- ۱۱۵ درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
- ۱۱۶ کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
- ۱۱۷ دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
- ۱۱۸ آن کس که به دست جام دارد
- ۱۱۹ دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
- ۱۲۰ بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد