یافتههای ۴۱ تا ۶۰ از ۴۱۰ یافته
- ۴۱
گر از نزد ما او به ایران شود ... پسانگه بیاید از ایران سپاه ... ببینم مگر خاک ایران زمین
- ۴۲
ز توران و ایران برآورد گرد ... به ایران بریم این سخن ناگهان ... به ایران و چین پشت و بازو توی
- ۴۳
از اندوه ایران چونیران شود ... نماند به ایران یکی پهلوان ... نماند به ایران کسی بیگزند
- ۴۴
از ایران همی راند تا مرز روم ... چو آگاهی آمد ز ایران به روم ... نبینی که آمد ز ایران سپاه
- ۴۵
به ایران خرامند با انجمن ... چو آگاهی این به ایران رسید ... ردان و بزرگان ایران گروه
- ۴۶
به ایران همی دست یازد به بد ... نگویم به ایران به آزادگان ... که از چین بیامد به ایران زمین
- ۴۷
تو گفتی ز ایران نیامدش یاد ... به ایران نمانیم بسیار کس ... نه ایران خزر گشت و الیاس من
- ۴۸
تو بشناس کز مرز ایران زمین ... از ایران به جان تو یازید دست ... برست و برآورد از ایران دمار
- ۴۹
سوی شهر ایران نهادند روی ... نشستند با شاه ایران به هم ... از ایران هم آورد این مرد کیست
- ۵۰
به پیش خسرو ایران برم ز دست تو داد
- ۵۱
جز پهلوان ایران یاریگری ندارم
- ۵۲
گر چنین ترک ز توران سوی ایران آید
- ۵۳
چو نسبت شاه ایران را به خاقان
- ۵۴
تو نیز آموختی از شاه ایران کز خداوندی
- ۵۵
میر نظام لشکر ایران کند تو را
- ۵۶
که به همدستی شمشیر گرفت ایران را
- ۵۷
که در ضبطش ایران و توران یکی شد
- ۵۸
باج ایران بستد و برتخت تورانی نشست
- ۵۹
به ایران که خواند تو را شهریار ... توانست کردن به ایران نگاه ... که آورد لشکر به ایران زمین ... بد او ز ایران و توران بگاشت
- ۶۰
سواری بداند کز ایران برند ... چو بشنید قیصر کز ایران مهان ... از ایران وز لشکر و رنج راه ... چنین نامهی شاه ایران بدست