یافتههای ۱ تا ۱۲ از ۱۲ یافته
- ۱
هلا چامه پیش آور ای چامهگوی ... یکی چامهگوی و یکی چنگزن ... بدان چامهزن گفت کای ماهروی | بپرداز دل چامهی شاه گوی | بتان چامه و چنگ برساختند ... نخستین شهنشاه را چامهگوی ... چو آن چامه بشنید بهرام گور
- ۲
این چکامه سرودی، آن چامه
- ۳
همان چامه گویست و لشکر شکن ... یکی چامه باید مرا بیدرنگ ... دگر چامه را باب خود ماهیار ... ابا چامه و چنگ نالان گذشت ... جهاندار ازان چامه و چنگ اوی ...
- ۴
آن زجاجی چامه هر شب بر تو میسازد حلال
- ۵
که من نیستم چامهی گفت وگوی
- ۶
همی چامهی رزم خسرو زدند ... یکی چامه گفتند بهرام را
- ۷
ابا چامه و رود و پر کرده جام
- ۸
نفس گه بیت نمیگفت و گهی چامه
- ۹
بتان چامه و چنگ برساختند
- ۱۰
یکی مقصورهی عتاب و دیگر چامهی دعبل
- ۱۱
همه چامه گر سوفزا را ستود
- ۱۲
خدمت او را گرفته چامه به دندان