هر آن روزی که باشم در خرابات
|
|
همی نالم چو موسی در مناجات
|
خوشا روزی که در مستی گذارم
|
|
مبارک باشدم ایام و ساعات
|
مرا بی خویشتن بهتر که باشم
|
|
به قرایی فروشم زهد و طاعات
|
چو از بند خرد آزاد گشتم
|
|
نخواهم کرد پس گیتی عمارات
|
مرا گویی لباسات تو تا کی
|
|
خراباتی چه داند جز لباسات
|
گهی اندر سجودم پیش ساقی
|
|
گهی پیش مغنی در تحیات
|
پدر بر خم خمرم وقف کردست
|
|
سبیلم کرد مادر در خرابات
|
گهی گویم که ای ساقی قدح گیر
|
|
گهی گویم که ای مطرب غزلهات
|
گهی باده کشیده تا به مستی
|
|
گهی نعره رسیده تا سماوات
|
مرا موسی نفرماید به تورات
|
|
چو کردم حق فرعونی مکافات
|
چو دانی کاین سنایی ترهاتست
|
|
مکن بر روی سلامی خواجه هیهات
|