این گور تو چنان که رسول خدای گفت
|
|
یا روضهی بهشت است یا کندهی سعیر
|
بهتر رهی بگیر که دو راه پیش توست
|
|
سوی بهینه راه طلب کن یکی خفیر
|
در راه دین حق تو به رای کسی مرو
|
|
کو را ز رهبری نه صغیر است و نه کبیر
|
بی حجت و بصارت سوی تو خویشتن
|
|
با چشم کور نام نهادهاست بوالبصیر
|
بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت
|
|
روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر
|
دست علی گرفت و بدو داد جای خویش
|
|
گر دست او گرفت تو جز دست او مگیر
|
ای ناصبی اگر تو مقری بدین سخن
|
|
حیدر امام توست و شبر وانگهی شبیر
|
ور منکری وصیت او را به جهل خویش
|
|
پس خود پس از رسول نباید تو را سفیر
|
علم علی نه قال و مقال است عن فلان
|
|
بل علم او چو در یتیم است بینظیر
|
اقرار کن بدو و بیاموز علم او
|
|
تا پشت دین قوی کنی و چشم دل قریر
|
آب حیات زیر سخنهای خوب اوست
|
|
آب حیات را بخور و جاودان ممیر
|
پندیت داد حجت و کردت اشارتی
|
|
ای پور، بس مبارک پند پدر پذیر
|