نبینی بر درخت این جهان بار

چو تو سالار دین و علم گشتی شود دنیا رهی پیش تو ناچار
به کار خویش خود نیکو نگه کن اگر می‌داد خواهی، داد پیش آر
مکن گر راستی ورزید خواهی چو هدهد سر به پیش شه نگون سار
حذر دار از عقاب آز ازیرا که پر زهر آب دارد چنگ و منقار
اگر با سگ نخواهی جست پرخاش طمع بگسل زخون و گوشت مردار
وگر نی رنج خویش از خویشتن بین چو رویت ریش گشت و دستت افگار
زحجت پند بشنو کاگه است او ز رسم چرخ دوار ستمگار
نکرد از جملگی اهل خراسان کسی زو بیشتر با دهر پیکار
به دین رست آخر از چنگال دنیا به تقدیر خدای فرد و قهار
گر از دنیا برنجی راه او گیر که زین بهتر نه راه است و نه هنجار