اهل سر خدای مردانند
|
|
این ستوران نه اهل اسرارند
|
گر به خروار بشنوند سخن
|
|
به گه کارکرد خروارند
|
در طمع روز و شب میان بسته
|
|
بر در شاه و میر بندارند
|
تا میان بستهاند پیش امیر
|
|
در تگ و پوی کار و کاچارند
|
گر میان پیش میر بگشایند
|
|
حق ایشان به کاج بگزارند
|
با جهودان چنین کنند به بلخ
|
|
وین خسان جمله اهل زنارند
|
وانکه زنار بر نمیبندند
|
|
همچو من روز و شب به تیمارند
|
حرمت امروز مر جهودان راست
|
|
اهل اسلام و دین حق خوارند
|
خاصهتر این گروه کز دل پاک
|
|
شیعت مرتضای کرارند
|
من به یمگان به بیم و خوار و به جرم،
|
|
ایمناند آنکه دزد و میخوارند
|
من نگیرم ز حق بیزاری
|
|
اگر ایشان ز حق بیزارند
|
یمگیان لشکر فریشتهاند
|
|
گر چه دیوان پلید و غدارند
|
دیو با لشکر فریشتگان
|
|
ایستادن به حرب کی یارند؟
|
زینهارم نهاد امام زمان
|
|
نزد ایشان که اهل زنهارند
|
اهل غار پیمبرند همه
|
|
هر که با حجت اندر این غارند
|