پند مدهشان که پند ضایع گردد
|
|
خار نپوشد کسی به زیر خزولاد
|
بیرون کنشان ز خاندان پیمبر
|
|
نیست سزاوار جغد خانهی آباد
|
بر سر آتش نهادت ای تبع دیو
|
|
آنکه بر این راه کژت از بنه بنهاد
|
جز که علی را پس از رسول که را بود
|
|
آنکه خلافت بدو رسید ز بنیاد
|
همچو یکی یار زی رسول که را بود
|
|
آنکه برادرش بود و بن عم و داماد؟
|
یاد ازیرا کنم مر آل نبی را
|
|
تا به قیامت کند خدای مرا یاد
|
شعر دریغ آیدم ز دشمن ایشان
|
|
نیست سزاوار گاو نرگس و شمشاد
|
سود نداردت این نفاق، چه داری
|
|
بر لب باد دی و به دل تف مرداد؟
|
دوستی دشمنان دینت زبان داشت
|
|
بام برین کژ شود به کژی بنلاد
|
نیز نبینم روا اگر بنکوهمت
|
|
بر مگسی نیست خوب ضربت فرهاد
|
رو سپس جاهلی که در خور اوئی
|
|
مطرب شاید نشسته بر در نباذ
|