دم بر تو شمردهاست خداوند ازیراک | فرداش به هر دم زدنی با تو شمار است | |
یارت ز خرد باید و طاعت به سوی آنک | او را نه عدیل است و نه فرزند و نه یار است | |
اندر حرم آی، ای پسر، ایراک نمازی | کان را به حرم در کند از مزد هزار است | |
بشناس حرم را که هم اینجا به در توست | با بادیه و ریگ و مغیلانت چه کار است؟ | |
کم بیش نباشد سخن حجت هرگز | زیرا سخنش پاکتر از زر عیار است | |
زر چون به عیار آمد کم بیش نگیرد | کم بیش شود زری کان با غش وبار است |