رفت سرما و بهار آمد چون طاووسی
|
|
به سوی سبزه برون آمد هر محبوسی
|
هر زمان نوحه کند فاخته، چون نوحهگری
|
|
هر زمان کبک همیتازد، چون جاسوسی
|
بر سر سرو زند پردهی عشاق، تذرو
|
|
ورشان نای زند، بر سر هر مغروسی
|
بر زند نارو، بر سرو سهی «سرو سهی»
|
|
بر زند بلبل بر تارک گل قالوسی
|
دم هر طوطیکی چون ورق سوسن تر
|
|
باز چون دستهی سوسن دم هر طاووسی
|
به سحرگاهان، ناگاهان آواز کلنگ
|
|
راست چون غیو کند صفدر در کردوسی
|
چون صفیری بزند کبک دری در هزمان
|
|
بزند لقلق بر کنگره بر، ناقوسی
|
رعد، پنداری طبال همی طبل زند
|
|
بر در بوالحسن بن علی بن موسی
|
آن رئیس رسای عرب و آن عجم
|
|
که همیماند بر تخت چو کیکاووسی
|