می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل
|
|
خوشبوی ملی چون گل، خودروی گلی چون مل
|
مل رفت به سوی گل، گل رفت به سوی مل
|
|
گل بوی ربود از مل، مل رنگ ربود از گل
|
در زیر گل خیری آن به که قدح گیری
|
|
بر بادک شبگیری، بانگ و شغب صلصل
|
هر گه که زند قمری، راه ماورالنهری
|
|
گوید به گل حمری باده بستان، بلبل
|
آن بلبل کاتوره برجسته ز مطموره
|
|
چون دستهی طنبوره گیرد شجر از چنگل
|
چون فاخته دلبر برتر پرد از عرعر
|
|
گویی که به زیر پر، بربسته یکی جلجل
|
آن قمری فرخنده با قهقهه و خنده
|
|
اندر گلو افکنده، هر فاختهای یک غل
|
بوید به سحرگاهان، از شوق بناگاهان
|
|
چون نکهت دلخواهان، بوی سمن و سنبل
|
آن زاغ در آسابر همچون حبشی کاذر
|
|
بربسته به شاخ اندر هم سنبل و هم عنصل
|
آن کرکی با کرکی گوید سخن ترکی
|
|
طوطی سخن هندی گوید به که مازل
|