نوبهار از خوید و گلآراست گیتی رنگ رنگ | ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگ | |
گل شکفت و لاله بنمود از نقاب سرخ روی | آن ز عنبر برد بوی و این ز گوهر برد رنگ | |
شاخ بادام از شکوفه لعبتی شد آزری | جامهای می گرفته برگها هر سو به چنگ | |
ابر شد نقاش چین و باد شد عطار روم | باغ شد ایوان نور و راغ شد دریای گنگ |