نیازی کز هوس خیزد کدامش آبرو باشد | نیاز بلهوس همچون نماز بیوضو باشد | |
ز مستی آنکه میگوید اناالحق کی خبر دارد | که کرسی زیر پا، یا ریسمانش در گلو باشد | |
نهم در پای جان بندی که تا جاوید نگریزد | از آن کاکل که من دانم گرم یک تار مو باشد | |
به خون غلتیدم از عشق تو، سد چون من نگرداند | به یک پیمانه آن ساقی کش این میدر سبو باشد | |
نه صلحت باعثیدارد نه خشمت موجبی ، یارب | چه خواند این طبیعت را کسی وین خو چه خو باشد | |
بدین بی مهری ظاهر مشو نومید ازو وحشی | چه میدانی توشاید در ته خاطر نکو باشد |