چون تو مستغنی ز دل بودی دل آرایی چه بود
|
|
بر دل و جان ناز را چندین تقاضایی چه بود
|
در تصرف چون نمیآورد حسنت ملک دل
|
|
این حشر بردن به اقلیم شکیبایی چه بود
|
مشکلی دارم بپرسم از تو ، یا از یارتو
|
|
جلوهی خوبی چه و منع تماشایی چه بود
|
بود چون در کیش خوبی عیب عاشق داشتن
|
|
جرم چشم ما چه باشد عرض زیبایی چه بود
|
گشته بودم مستعد عشق ، تقصیر از تو شد
|
|
آنچه باشد کم مرا زاسباب رسوایی چه بود
|
از پی رم کرده آهویی که پنداریپرید
|
|
کس نمیپرسد مراکاین دشت پیمایی چه بود
|
گر مرا میکرد بدخو همنشینیهای خاص
|
|
وحشی اکنون حال من در کنج تنهایی چه بود
|