از تو همین تواضع عامی مرا بس است | در هفتهای جواب سلامی مرا بس است | |
نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب | همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است | |
بیهوده گرد عرصهی جولانگه توام | گاهی کرشمهای و خرامی مرا بس است | |
خمخانهای نمیطلبم از شراب وصل | یک قطره بازمانده جامی مرا بس است | |
وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه | یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است |