در خانه تا قرابهی ما پر شراب نیست | ما را قرار و راحت و آرام و خواب نیست | |
در خلوتی که باده و ساقی و شاهد است | حاجت به چنگ و بربط و نای و رباب نیست | |
خوش کن به باده وقت حریفان که پیش ما | عمری که خوش نمیگذرد در حساب نیست | |
اینک شراب اگر هوست میکند وضو | در آفتابه کن که در این خانه آب نیست | |
ما را که ملک فقر و قناعت مسلم است | حاجت به جود خسرو مالک رقاب نیست | |
همچون عبید خانهی هستی خراب کن | زیرا که جای گنج بجز در خراب نیست |