رخشندهتر از مهر رخش ماه ندیدم
|
|
خوشتر ز ره عشق بتان راه ندیدم
|
عمریست که آن عمر عزیزم بشد از دست
|
|
ماهیست که آن طلعت چون ماه ندیدم
|
دل خواسته بود از من دلداده ولیکن
|
|
جان نیز فدا کردم و دلخواه ندیدم
|
آتش زدم از آه درین خرگه نیلی
|
|
چون طلعت او بر در خرگاه ندیدم
|
تا در شکن زلف سیاه تو زدم دست
|
|
از دامن دل دست تو کوتاه ندیدم
|
در مهر تو همره بجز از سایه نجستم
|
|
در عشق تو همدم بجز از آه ندیدم
|
دلگیرتر از چاه زنخدان تو بر ماه
|
|
در گوی زنخدان مهی چاه ندیدم
|
آشفتهتر از موت که بر موی کمر گشت
|
|
من موی کسی تا بکمرگاه ندیدم
|
از خرمن سودای تو سرمایهی خواجو
|
|
حاصل بحز از گونه چون کاه ندیدم
|