هردم آرد باد صبح از روضهی رضوان پیام
|
|
کاخر ای دلمردگان جز باده من یحیی العظام
|
ماه ساقی حور عین و جام صافی کوثرست
|
|
خاصه این ساعت که صحن باغ شد دارالسلام
|
پختگان را خام و خامان را شراب پخته ده
|
|
حیف باشد خون رز در جوش و ما زینگونه خام
|
بر سر کوی خرابان از خرابی چاره نیست
|
|
نام نیکو پیش بدنامان بود ننگی تمام
|
گر مرید پیر دیری خرقه خمری کن بمی
|
|
زشت باشد دلق نیلی و شراب لعل فام
|
کام دل خواهی برو گردن بناکامی بنه
|
|
در دهان شیر میباید شدن بر بوی کام
|
عار باشد نزد عارف هر که فخر آرد بزهد
|
|
ننگ باشد پیش عاشق هر که یاد آرد ز نام
|
آنکه در خلوتگه خاصش مجال عام نیست
|
|
لطف او عامست و عشق او نصیب خاص و عام
|
باد بر خاک عراق از دیدهی خواجو درود
|
|
باد بر دارالسلام از آدم خاکی سلام
|