عاشقان چون به هوش باز آیند
|
|
پیش معشوق در نماز آیند
|
پیش شمع رخش چو پروانه
|
|
سر ببازند و سرفراز آیند
|
در هوایی که ذره خورشید است
|
|
پر برآرند و شاهباز آیند
|
بر بساطی که عشق حاکم اوست
|
|
جان ببازند و پاکباز آیند
|
گاه چون صبح بر جهان خندند
|
|
گاه چون شمع در گداز آیند
|
گاه از شوق پردهدر گردند
|
|
گاه از عشق پرده ساز آیند
|
این همه پردهها بر آرایند
|
|
بو که در پرده اهل راز آیند
|
چو نکو بنگری به کار همه
|
|
عاقبت باز در نیاز آیند
|
این همه کارها به جای آرند
|
|
بو که در خورد دلنواز آیند
|
ماه رویا همه اسیر تو اند
|
|
چند در شیب و در فراز آیند
|
تا به کی بی تو خوندل ریزند
|
|
تا به کی بی تو زیر گاز آیند
|
وقت نامد که عاشقان پیشت
|
|
از سر صد هزار ناز آیند
|
پرده برگیر تا جهانی جان
|
|
پایکوبان به پرده باز آیند
|
عاشقانی که همچو عطارند
|
|
در ره عشق بی مجاز آیند
|