خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم | تربیتی کن به آب لطف خسی را | |
گفت یکی بس بود و گر دو ستانی | فتنه شود، آزمودهایم بسی را | |
عمر دوبارهست بوسهی من و هرگز | عمر دوباره ندادهاند کسی را |
خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم | تربیتی کن به آب لطف خسی را | |
گفت یکی بس بود و گر دو ستانی | فتنه شود، آزمودهایم بسی را | |
عمر دوبارهست بوسهی من و هرگز | عمر دوباره ندادهاند کسی را |