هرکه بود از یمین دولت شاد
|
|
دل به مهر جمال ملت داد
|
هرکه او حق نعمتش بشناخت
|
|
میر ما را نوید خدمت داد
|
طاعت آن ملک به جا آورد
|
|
هر که او دل بر این امیر نهاد
|
وقت رفتن ملک به میر سپرد
|
|
لشکر خویش و بنده و آزاد
|
گفت بر تخت مملکت بنشین
|
|
تا به تو نام من بماند یاد
|
هرچه ویران شد از تغافل من
|
|
جهد کن تا مگر کنی آباد
|
اینت نیکو وصیت و فرمان
|
|
ایزد آن شاه را بیامرزاد
|
اگر آن شاه جاودانه نزیست
|
|
این خداوند جاودانه زیاد
|
گل بخندد ز یاد این بر سنگ
|
|
آب گردد ز درد آن پولاد
|
انده او دل گشاده ببست
|
|
رامش میر بستهها بگشاد
|
شمع داریم و شمع پیش نهیم
|
|
گر بکشت آن چراغ ما را باد
|
گر برفت آن ملک، به ما بگذاشت
|
|
پادشاهی کریم و پاکنژاد
|
سخت خوب آید این دو بیت مرا
|
|
که شنیدم ز شاعری استاد:
|
«پادشاهی گذشت پاکنژاد
|
|
پادشاهی نشست فرخزاد»
|
«برگذشته همه جهان غمگین
|
|
وز نشسته همه جهان دلشاد»
|
«گر چراغی ز ما گرفت جهان
|
|
باز شمعی به پیش ما بنهاد»
|
ای خداوند خسروان جهان
|
|
ای جهان را به جای جم و قباد
|
ملک با رای تو قرار گرفت
|
|
بخت در پیش تو به پا استاد
|
کارهای جهان به کام تو گشت
|
|
گفتگوی تو در جهان افتاد
|
نه شگفت ار ز فر دولت تو
|
|
روید از شوره پیش تو شمشاد
|
تا به شاهی نشستی از پی تو
|
|
هفت کشور همیشود هفتاد
|
خلق را قبله گشت خانهی تو
|
|
همچو زین پیش خانهی نوشاد
|
پدر پیشبین تو به تو شاه
|
|
بس قوی کرد ملک را بنیاد
|
ملک چون کشت گشت و تو باران
|
|
این جهان چون عروس و تو داماد
|
چاکرانند بر در تو کنون
|
|
برتر از طوس نوذر و کشواد
|
از پی تهنیت خلیفه به تو
|
|
بفرستد کس، ار بنفرستاد
|
ای امیری که در زمانهی تو
|
|
نیست شد نام ز فتی و بیداد
|
کف به رادی گشاده، چشم به مهر
|
|
دست دادت خدای با کف راد
|
زائر از تو به خرمی و طرب
|
|
درم از تو به ناله و فریاد
|
تخت شاهی و پادشاهی و ملک
|
|
بر تو و بر زمانه فرخ باد
|
چون پدر کامکار باش که تو
|
|
پدر دیگری به رسم و نهاد
|
ماه خرداد بر تو فرخ باد
|
|
آفرین باد بر مه خرداد
|