درمدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی

همی‌رفت از بر گردون، گهی تاری گهی روشن وزو گه آسمان پیدا و گه خورشید ناپیدا
بسان چندن سوهان‌زده بر لوح پیروزه بکردار عبیر بیخته بر صفحه‌ی مینا