اهل بغداد را زنان بینی
|
|
طبقات طبق ز نان بینی
|
هاون سیم زعفران سایان
|
|
فارغ از دستهی گران بینی
|
زعفران سای گشته هاونها
|
|
تنگ چون تنگ زعفران بینی
|
حقههای بلور سیمافشان
|
|
هر دو هفته عقیقدان بینی
|
غار سیمین و سبزه پیرامن
|
|
در برش چشمهی روان بینی
|
ماده بر ماده اوفتان دو به دو
|
|
همچو جوزا و فرقدان بینی
|
چار بالش چو نقره از پس و پیش
|
|
دو رفاده ز پرنیان بینی
|
چون طبق بر طبق زنند افغان
|
|
در طبقهای آسمان بینی
|
کوس کوبی است این ... کوبی
|
|
که همه عالمش فغان بینی
|
ای برادر بیا و جلدی کن
|
|
... میزن چو آنچنان بینی
|
آب ... ینه رفت و رونق ...
|
|
تا علمشان بدین نشان بینی
|
بس کن این هزل چیست خاقانی
|
|
که ز هزل آفت روان بینی
|
گر به نقش زنان فرود آئی
|
|
همچو نقش زنان زیان بینی
|