شنودهای دم خاقانی از مدیح کسان | کنون هجای خسان میشنو که هم شاید | |
هجای بولهب ایزد بگفت و میشایست | که او هجای سگی گفت رو که هم شاید |
□
من که خاقانیم حساب جهان | جو به جو کردهام به دست خرد | |
همت من عیار ناکس و کس | دید چون بر محک معنی زد | |
نیست از ناکسان مرا طالع | آزمودم به جمله طالع خود | |
هیچ بد گوهرم نگوید نیک | هیچ نیک اخترم نخواهد بد |