خیز و به ایام گل بادهی گلگون بیار | نوبت دی فوت شد نوبت اکنون بیار | |
دست مقامر ببوس نقش حریفان بخواه | بزم صبوحی بساز نزل دگرگون بیار | |
شاهد دل ناشتاست درد زبان گز بده | مطرب جان خوش نواست نغمهی موزون بیار | |
شرط صبوحی بود گاو زر و خون رز | خون سیاوش بده، گاو فریدون بیار | |
پیش که یاوه شوند خرد وشاقان چرخ | بر بر گل عارضان ساغر گلگون بیار | |
باده به کم کاسگان تا خط بغداد ده | بهر لب خاصگان یک دو خط افزون بیار | |
غصهی ایام ریخت خون چو خاقانیی | شو دیت خون او زان می چون خون بیار |