بشری اذ السلامه حلت بذی سلم | لله حمد معترف غایه النعم | |
آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد | تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم | |
از بازگشت شاه در این طرفه منزل است | آهنگ خصم او به سراپرده عدم | |
پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال | ان العهود عند ملیک النهی ذمم | |
میجست از سحاب امل رحمتی ولی | جز دیدهاش معاینه بیرون نداد نم | |
در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت | ان قد ندمت و ما ینفع الندم | |
ساقی چو یار مه رخ و از اهل راز بود | حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم |