- ۳۰۱ بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی
- ۳۰۲ آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی
- ۳۰۳ بنامیزد به چشم من چنانی
- ۳۰۴ ای غایت عیش این جهانی
- ۳۰۵ گرد ماه از مشک خرمن میزنی
- ۳۰۶ دلم بردی و برگشتی زهی دلدار بیمعنی
- ۳۰۷ نام وصل اندر زبانی افکنی
- ۳۰۸ سر آن داری کامروز مرا شاد کنی
- ۳۰۹ بیگناه از من تبرا میکنی
- ۳۱۰ آخر ای جان جهان با من جفا تا کی کنی
- ۳۱۱ از من ای جان روی پنهان میکنی
- ۳۱۲ ناز از اندازه بیرون میکنی
- ۳۱۳ باز آهنگ بلایی میکنی
- ۳۱۴ دوستا گر دوستی گر دشمنی
- ۳۱۵ در حسن قرین نوبهار آیی
- ۳۱۶ این همه چابکی و زیبایی
- ۳۱۷ ای همه دلبری و زیبایی
- ۳۱۸ خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی
- ۳۱۹ ای روی تو آیت نکویی
- ۳۲۰ ای خوبتر ز خوبی نیکوتر از نکویی